English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 243 (2174 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bullet-proof U ضد گلوله کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shoot U پرتاب کردن گلوله
shoots U پرتاب کردن گلوله
launch U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
clue U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clues U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
hit U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
ball U گلوله کردن
stabilization U برقرار کردن تعادل یاثبات گلوله در مسیر
spot U مشاهده کردن گلوله ها
spots U مشاهده کردن گلوله ها
slug U گلوله باران کردن
slugged U گلوله باران کردن
slugs U گلوله باران کردن
premature U عمل پیشرس پیش از وقت عمل کردن گلوله
stand off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-offs U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
bombing U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombard U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarded U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarding U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombards U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombardment U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardments U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
shell U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
cannonade U گلوله باران کردن
clew U گلوله کردن
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
shell off U گلوله باران کردن
to roll a huge snowball U گلوله بزرگی از برف درست کردن
to round up U گلوله کردن
to wind up U کوک کردن اماده کردن گلوله
water displacement U زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
windage U حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
discharge U خالی کردن گلوله
Other Matches
misses U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing U تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
trend U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
fire ball U گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
frangible bullet U گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
ogive U ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
dud U منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
splinterproof U ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
velocity jump U جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
side spray U بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
ballistics of penetration U شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
lead collision course U مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
shots U گلوله
shot U گلوله
pellet U گلوله
ball U گلوله
projectile U گلوله
roundest U گلوله
fire ball U گلوله
line shot U گلوله در خط
shell proof U ضد گلوله
round U گلوله
bullet-proof U ضد گلوله
cannon proof U ضد گلوله
glomerule U گلوله رگ
cartridge U گلوله
cartridges U گلوله
clues U گلوله نخ
bullet گلوله
gunshot U گلوله
bullets U گلوله
clue U گلوله نخ
rounds U گلوله ها
gunshots U گلوله
globe U گلوله
globes U گلوله
base fuze U ماسوره ته گلوله
gunshot wound U زخم گلوله
ballistic trajectory U خط سیربالیستیکی گلوله
illumination round U گلوله منور
live round U گلوله جنگی
hitting U اصابت گلوله
number of rounds U تعداد گلوله ها
marbles U گلوله شیشهای
marble U گلوله شیشهای
blob U گلوله حباب
fragmenting U بسک گلوله
fragment U بسک گلوله
trial shot U گلوله ازمایشی
buckshot U گلوله سربی
base spray U بسکهای ته گلوله
cartouch U گلوله توپ
cannon shot U گلوله توپ
gunshots U زخم گلوله
cannonball U گلوله توپ
shell room U انبار گلوله
canon ball U گلوله توپ
gunshot U زخم گلوله
cartouche U گلوله توپ
cease loading U گلوله را پرنکنید
fragments U بسک گلوله
hit U اصابت گلوله
snowballs U گلوله برف
shell proof U ضد نفوذ گلوله
center of burst U مرکزاصابت گلوله
loading tray U سینی پر کن گلوله
hits U اصابت گلوله
gun stone U گلوله توپ
shilleilagh U گلوله شلیلاق
rotating band U کمربند گلوله
tracer shell U گلوله رسام
conglobate U گلوله شدن
star shell U گلوله نورافشان
bombarded U گلوله باران
delivery U فروریختن گلوله
snowballed U گلوله برف
delivery U پرتاب گلوله
bombard U گلوله باران
ball U گلوله توپ
single shot U گلوله منفرد
gas shell U گلوله دودانگیز
lead U شاقول گلوله
smoke projectile U گلوله دودانگیز
leads U شاقول گلوله
globus hystericus U گلوله هیستریایی
star shell U گلوله منور
shrapnel shell U گلوله انفجاری
bombarding U گلوله باران
bombards U گلوله باران
snow ball U گلوله برف
snowball U گلوله برف
gun shot U گلوله توپ
clew U گلوله نخ گره
slugs U گلوله بی شکل
ditto U گلوله در راه
deliveries U پرتاب گلوله
fixed shell U گلوله متصل
rotund U گلوله وار
slugged U گلوله بی شکل
incendiary U گلوله اتش زا
graupel U گلوله برف
snowballing U گلوله برف
smoke round U گلوله دودانگیز
slug U گلوله بی شکل
deliveries U فروریختن گلوله
shoot down U با گلوله کشتن
gilding metal U روکش گلوله
burst center U مرکز گلوله
shells U گلوله توپ
plummeting U گلوله سربی
shelling U گلوله توپ
shell U گلوله توپ
bombardments U گلوله باران
bullets U گلوله فشنگ
trajectory U خط سیر گلوله
plummets U گلوله سربی
starshell U گلوله منور
sugarplum U گلوله نبات
shoots U برد گلوله
bulletproof U ضد یا مانع گلوله
plumb bob U گلوله شاقول
plummeted U گلوله سربی
blank catridge U گلوله سلام
blank cartridge U فشنگ بی گلوله
potshot U گلوله هوایی
bombardment U گلوله باران
beehive U گلوله ضد نفر
projectile flat U سکوی گلوله
illuminating shell U گلوله منور
shrapnel U گلوله انفجاری
shrapnel U گلوله افشان
equivalent service rounds U گلوله معادل
shrapnel U گلوله نارنجکی
shrapnel U گلوله ضد نفر
trajectories U مسیر گلوله
plummet U گلوله سربی
beehives U گلوله ضد نفر
trajectory U مسیر گلوله
to toll up U گلوله شدن
missiles U گلوله موشک
missile U گلوله موشک
shaft U خدنگ گلوله
shafts U خدنگ گلوله
trajectories U خط سیر گلوله
bullets U گلوله تفنگ
piercing shell U گلوله ثاقب
fireballs U گلوله انفجاری
line of impact U خط اصابت گلوله
drill ammunition U گلوله مشقی
ounce of lead U گلوله سربی
plumb U گلوله سربی
cannon proof U ضد گلوله توپ
shoot U گلوله زدن
impacts U اصابت گلوله
lost U گلوله ناپیدا
cannon ball U گلوله توپ
bullet گلوله تفنگ
impact U اصابت گلوله
blobs U گلوله حباب
fireball U گلوله انفجاری
cannon balls U گلوله توپ
bullet-proof U پاد گلوله
shell fragments U قطعات گلوله
bullet گلوله فشنگ
can , not observe U گلوله ناپیدا
shell fragments U بسک گلوله
shoots U گلوله زدن
shoot U برد گلوله
cross fire U اتش گلوله متقابل
conglobe U گردکردن گلوله شدن
angle of fall U زاویه فرود گلوله
shot U گلوله تیراندازی شده
gilding metal U فلز روکش گلوله
splinterproof U سنگر ضد ترکش گلوله
trajectories U منحنی مسیر گلوله
impact area U منطقه اصابت گلوله ها
ballistic U منحنی مسیر گلوله
impact point U محل اصابت گلوله
missfire U عمل نکردن گلوله
impact point U نقطه ترکش گلوله
angle of incidence U زاویه اصابت گلوله
illuminating shell U گلوله روشن کننده
angle of safety U زاویه تامین گلوله
ballistic U علم حرکت گلوله
center of dispersion U مرکزمستطیل پراکندگی گلوله ها
snow ball U با گلوله برف زدن
armor piercing capped U گلوله باکلاهک ثاقب
bourrelet U روپوش کمربند گلوله
bourrelet U ورم تمرکز گلوله
ballistic U وضع حرکت گلوله
stick and ball model U الگوی گلوله و میله
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com